دل نوشته
پدر عزیزتر از جانم رفتی و غم از دست دادنت سینه ام را به شدت می فشارد وسیل اشک هایم را جاری می کند.
چهار روز است که ما را تنها گذاسته ای وما از نعمت حضورت محروم شده ایم آخر نگفتی وقتی مادر از سفر حج بازگشت به او چه بگوییم.
خدایا مادر را چه کنم ! او پدر را به ما سپرد و رفت وقتی باز گشت به او چه بگوییم، بگوییم امانت دار خوبی نبودیم ،بگوییم پدر زیر خروارها خاک خوابیده ، خدایا چه کنم!
پدر عزیزتر از جانم !ای کاش بودی تا دستانت را بوسه باران می کردم ،مگر نمی دانستی که مادر نیست حالا چرا؟
ای کاش مادر در این لحظات در کنارم بودی تا سر در دامانت بگذارم وزار زار گریه کنم!
خدایا حالا ذره ای میفهمم که حضرت زینب سلام الله علیها در غم از دست دادن پدر بزرگوارشان چه کشیده اند!
خدایا دیگر لرزش دست ها وشدت اشکهایم نمی گذارد که چیزی بنویسم فقط تنها دعایم این است که حج مادرم را مقبول گردانی و پدرم را با اولیاء و صالحین محشور گردانی! الهی آمین
از خوانندگان عزیز نیز خواهش میکنم فاتحه ای برای شادی روح پدرم قرائت کنند.
التماس دعا